مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
شنیده ام بیمار ها شفا داده اے
بیمارى هاے لاعلاج
شنیده ام بیماران هر چہ نا امیدتر ، شما رئــوف تر
چندے است دلم بدجور بیمار است،
بہ در هر کجا رفتم راهم نداده ،
ردم کردند
چند سالے است دلم معتاد بہ گناه است...
شنیده ام بیماران دست بہ پنجره فـღـولـاد شما مےکشند و شفا مےگیرند
نہ پایم بہ حرم مےرسد نہ دست کوتاهم بہ پنجره فـღـولـادتـان آقـا ...
دلـ م سخت بیمار است ... شفا مےدهے ؟
باز مثل همیشه در حیرتم ...
در حیرتم و گیج
از این همه مهربانی ...
از این همه لطف ...
این همه عشق ...
این همه نور ...
یعنی باز هم مرا طلبیده ای ؟!
یعنی باز من هستم و شما و بهشت انقلاب و پنجره فولاد ...
باز من هستم و عمری دردِ دل ...
به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط برام خیلی سخت بود.از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بداخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم:" زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده". حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد. دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه اش بیشتره.
بهش گفتم:" خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه.نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی".
گفت:" نمی خوام همسری که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده رو، ناراحت ببینم".
خاطره ای از شهید حسین تاجیک/همسفر شقایق،ص276
مقام معظم رهبری:
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که اینطور خانواهد ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد.
منبع : پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن