مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
تو تاکسی نشستــــه بودم، راننده موج رادیـــو رو گذاشت روی رادیــــو قـــــرآن
قـــرآن زیبـــــایی هم پخش میکرد..
جلوتر ایستـــــاد تا یک نفر دیگر هم سوار شد
مسافر سوار شد بعد از چند لحظه با اشـــاره به پخش قـــــرآن
با لحــــن خاصّی به آقــــای راننــــــده گفت : ببخشید کسی مرده؟!
راننـــــــــده گفت : بـلـه خــبـــــر نداری؟!
با تعجب پرسیـــــــد : کـــی؟!
راننده با لبخـند خاصّی گفت : دل مــن و دل تــــو ... !
هوای لبخند هایت را داشته باش
که روزگار روزگاره ناچاریست
روزگار بی مولا روزگار درد و غم است
روزگار بی لبخند است
و من به که پناه برم از این همه درد جز تو
وقتی سیرم از سیلی و لگدی که روزگار به من زده است و من هنوز بی توام
هنوز آدم نشده ام
من با غم زمانه کنار میایم اما با غم مولا نه
که خود بار ها غم گذاشته ام روی دل مولایم
ازروزگار بی مولا دیگر نمی نویسم
تا کمی نزدیک شوم که پیش چشم هایش خجالت آبرویم نباشد
صورت بهشتی همیشه همجنس تبسم است...
دست بهشتی بخشنده است...
زبان بهشتی نرم و فصیح است...
دل بهشتی صادق و مهربان است...
سلام بر شما که بهشتی هستید ....
يک روز مردي خيلي خجالتي رفت توي يک كافي شاپ ...
چند دقيقه كه نشست توجهش به يک دختر خوشگل كه كنار ميز بار نشسته بوده جلب شد.
نيم ساعتي با خودش كلنجار رفت و بالاخره تصميمش رو گرفت و رفت سراغ دختر و با خجالت بهش گفت : ميتونم كنار شما بشينم و يه گپي با همديگه بزنيم و بيشتر آشنا بشيم ؟!
دختر ناگهان و بي مقدمه فرياد زد : چي؟! من هرگز امشب با تو نمي خوابم ؟!!
همه مردم توجهشون جلب شد و چپ چپ به مرد نگاه کردند و سري تکون دادند !
مرد بيچاره سرخ و سفيد شد و سرشو انداخت پايين و با شرمندگي رفت نشست سر جاش ...
بعد از چند دقيقه دختر رفت كنار مرد نشست و با لبخند گفت : من معذرت ميخوام! متاسفم كه تو رو خجالت زده كردم. راستش من فارغ التحصيل روانپزشكي هستم و دارم روي عكس العمل مردم در شرايط خجالت آور تحقيق مي كنم ...!!!
مرد هم ناگهان فرياد زد : چي؟! منظورت چيه كه 200$ براي يه شب مي گيري؟