مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
شنیده ام بیمار ها شفا داده اے
بیمارى هاے لاعلاج
شنیده ام بیماران هر چہ نا امیدتر ، شما رئــوف تر
چندے است دلم بدجور بیمار است،
بہ در هر کجا رفتم راهم نداده ،
ردم کردند
چند سالے است دلم معتاد بہ گناه است...
شنیده ام بیماران دست بہ پنجره فـღـولـاد شما مےکشند و شفا مےگیرند
نہ پایم بہ حرم مےرسد نہ دست کوتاهم بہ پنجره فـღـولـادتـان آقـا ...
دلـ م سخت بیمار است ... شفا مےدهے ؟
باز مثل همیشه در حیرتم ...
در حیرتم و گیج
از این همه مهربانی ...
از این همه لطف ...
این همه عشق ...
این همه نور ...
یعنی باز هم مرا طلبیده ای ؟!
یعنی باز من هستم و شما و بهشت انقلاب و پنجره فولاد ...
باز من هستم و عمری دردِ دل ...
وقتی خدایی داریم که عاشقمون هست و همیشه باهامون
چرا بخاطر خوشحالیش از یک سری از خواسته هامون نگذریم...
معصیت یعنی نافرمانی کردن . . .
و ما در طول روز خیلی مرتکب این عمل میشیم،نافرمانی از هرکسی برامون ممکنه اتفاق بیافته اما بزرگی و کوچکی این کار زمانی مشخص میشه که به مبدا نگاه می کنیم؟!
هر چه شخص فرمان دهنده دارای عظمت و بزرگی بیشتر، بزرگی معصیت هم بیشتر (یا به قول خودمونی عمق فاجعه بیشتر) و چه فاجعه برزگی که ما معصیت خداوند رو میکنیم!!آیا کسی از نظر عظمت و بزرگی بالاتر از خدا هست؟؟ خود من اگر برنامه یه صبح تا ظهر نگاه کنم غرق در عمق فاجعه ، چون دارم مرتکب معصیت خدا میشم نه بنده خدا ؛
اگر نمی تونیم با ثواب دل امام زمان شاد کنیم ، دیگه با اشتباه مون دلش خون نکنیم
چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
باز هم آمده ام…
تا که بر سر در این ایوانت
چو کبوتر باشم
بازهم آمده ام..اما…
کوله بارم پر از سنگ گنه
درد را در پس چشمم دیدی
وصله درد ز قلب و دل من برچیدی
تو مرا راه بدادی حرمت
حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)
چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
این که منت کنیم حرفی نیست
چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست
پس تو دستم را گیر
در پس معرکه هستم درگیر
هستیَم نام تو است
مستیَم از می و پیمان تو است
من گنه کردم ولی کن…
باز هم آمده ام…
سلام مولای مهربان من ...
جانم به قربانت آقاجان...
اینجا سخن از رجعتِ آسمانی توست و روزگار ظهورت ..
کاش این رویاهای شیرینِ زمین :
مانند صبحِ صادقی از راه برسد و چشم من به جمالِ دلربایت روشن شود ..
خبر از ظهور است و آمدنت و حُکمرانی ات ؛
چقدر لذت بخش که فرداهای زمین برای
توست و به نامِ تو مولای من ..
به ادامه مطلب مراجعه نمایید...