ثامن تم

حرکت به بالا
حرکت به پایین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
شب های قدر تسلیت

medad.io medad.io

پرداخت آسان و سریع

مبلغ-تومان:
نام شما :
ايميل :
موبایل :
توضیحات :

موزیک پلیر وبلاگ ها

موزیک پلیر مناسبتی باقابلیت تغییرآهنگ مناسبت ها،پلیری مناسب برای وبلاگ ها
موزیک پلیر مناسبتی ثامن تم

دریافت کد موزیک پلیر برای وبلاگ

همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم ...از چادری ها میگیم....

اما امروزمیخوام بگم...

سلامتی هرچی پسر مذهبیه...

سلامتی هر پسری که ریش داره وبهش میگن پاچه بزی خم به ابرو نمیاره...
سلامتی اونیکه پاتوقش مزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز...
سلامتی کسی که جای پرورش اندام وتزریق بازو پرورش ایمان میکنه وخودسازی...
سلامتی پسری که سرش و خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،نه رودروی ناموس مردم....
سلامتی هرچی پسره که بلوز آستین بلند میپوشه و شلوار کتان نه لباس های تنگ وشلوار جاستین...
سلامتی اونی که نه مدونا میشناسه نه  والیزابت تیلور ...دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست...
سلامتی اون مردی که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه...


[ -- به ادامه مطلب مراجعه نمایید... --]

مربوط به دسته : عمومی / دیگر مطالب
4
امتیاز مثبت به مطلب
4
امتیاز منفی به مطلب
0
4 نفر

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

ثامن تم : داستان بنده تنبل و خداوند بخشنده مهربان

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است.
بنده: خدایا من خسته ام نمیتوانم.
خدا: بنده ی من 2رکعت نماز شفع بخوان و 1 رکعت نماز وتر.
بنده: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده ی من قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان.
بنده: خدایا 3 رکعت زیاد است. ‌‌

[...ادامه مطلب...]

مربوط به دسته : دلنوشت
4
امتیاز مثبت به مطلب
4
امتیاز منفی به مطلب
0
4 نفر

ثامن تم:اکسیر نماز...

یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند....
آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد».
آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».
گفتم: « رئیس شما كجا است ».
گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » .

 

به ادامه مطلب مراجعه نمایید ...

مربوط به دسته : عمومی / دیگر مطالب
1
امتیاز مثبت به مطلب
1
امتیاز منفی به مطلب
0
1 نفر
قبلی 1 2 بعدی