ديدگاني تار ... مي نويسم ... براي تو و براي دل !
دل !....اين دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان
ديگري هستم.....
تو هستي ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
اما.....سهم من از اين دنياي رنگي هميشه تنهايي بوده ....
چشمانم را از من مگير...بگذار تا جان دارم براي تو بنويسم...
براي تو و از تو ! ....
تويي که مهربانتريني...
خدايا !..........درياب حال مرا که....از وصف حالم
عاجزم....و خسته....
درياب مرا ! اين بنده ي سراسر بغض و حسرت را....
صبر !....صبر را به من