مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
طلاهایــــــــــش را که داد از در ستـــــاد پشتیبــــــــــانی جنــــــــگ بیــــــــرون رفت ...
جوان داد زد : خانم ؛ رسیــــــد طلاها !!!
لبخنــــــــــــــدی زد و گفــــــت : من برای دو پســـــــــــرم هم رسیــــــــــــد نگرفتــــــم...!
خوشا آن روز را که سنگری بود
شبی ، میدان مینی ، معبری بود
خوشا آن روزهای آسمانی
که شوری بود ، سودا و سری بود
خوشا روزی که دل را دلبری بود
غزل خوان نگاه آخری بود
خوشا آن روزها در خط اروند
هوای روضه های مادری بود
و اهل آسمان بودیم آن روز
که قدری بی نشان بودیم آن روز
و نای دل نوای نینوا داشت
و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز
و کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد
صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
یک مادر گریان که به دختر می گفت:
بابای تو زنده است ، هرچند که نیست...
مادرم زیباترین گلی از باغ هستی
تو مرا آموختی زندگی و خوشی و سرمستی
تو برایم همیشه از خدا بهترین و خواستی
مادر تو را دوست میدارم تو بهترین من هستی
مادرم تو مهربانی برتر از اسطوره هستی
آنقدر بزرگی که نتوان توصيف كرد که مادر تو چه هستی؟
نتوان گفت تو از جنس زمینی یا که آسمانی هستی
نمی شود گفت که تو فرشته ای برتر از هر فرشته هستی
مانده ام چه بگویمت چه بخوانمت گل گلباغ هستی
زبانم الکن ،ذهنم از الفاظ تهی ،همین را بگویم فقط تو ماه ترینی چون مادرم هستی