مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
چه عظمتی داردپسر عبدالله که در هنگام تولدش جهان دگرگون میشود* . . . چه بزرگی دارد این فرزند که راهب مسیحی تا اورا می بیند میفهمد پیامبر آخر الزمان است . . . چه ابهتی دارد این کودک که در 4 سالگی سه کاهن یهودی را متعجب میسازد و آنان یقین میکنند احمدی که در تورات نامیده شده همین کودک است،کودکی که قرار است پیامبر آخر الزمان باشد و چه بغض وحسادتی دارند این کاهنان که نبوت او را از کودکی انکار می کنند و کیست این محمد که خداوندگار بعد ازنام خویش نام اورا در اذان گذاشته است،اذانی که دعوتی الهی است ... ومحمد بزرگ میشود،باخدیجه دختری از تبار ثروتمندان ازدواج میکند خداوند به او نبوت میدهد،وپس از دادن پیامبری و معجزه غیر قابل انکار به نام قرآن خداوند نعمت را به او تمام میکند و دختری به نام فاطمه را به او اعطا میکند ... دختری که نسل نبوت و امامت را حفظ میکند،دختری پاک دامن و زیبا سرشت ؛ دختری که بغض و کینه دشمنان،دشمنانی که ازکودکی حسادتشان با پدر بود دامن گیر دختر شد و او را در بهار جوانی پر پر کرد این حسادت تا جایی پیش رفت که علی قبر دختر آخرین فرستاده الهی را،پیامبر الوالعزم را از همگان مخفی کرد و پیکرپاکش را پنهانی دفن کرد . . . تا کجا ادامه خواهد داشت این بغض و کینه به محمد (ص) و اولادش . . .
*نقل از حضرت آیت الله مصباح : هنگام تولد حضرت محمد (ص) جهان دچار دگرگونی واضح میشود(قابل درک ولمس)
میلاد پیام آور خوبی ها ؛ حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلّم) بر همه مسلمانان به ویژه کاربران همیشگی ثامن تم مبارک باد...
بنویس ای قلم- بنویس
بنویس از لحظه لحظه های درد کشیدن وارث آدم. بنویس از بی عدالتی هایی که هر روز شمار بی شماری را به زانو در آورد
بنویس از نبایدهایی که باید شد و بایدهایی که به فراموشی تاریخ پیوست
بنویس ای قلم
بنویس از شکستن حرمتت بگو از زخم هایی که لغزش دستان نا اهل بر پیکره ات وارد ساخت
بگو از آنانی که سدی شدند برای خاموشی ات هم آنانی که تو را به بردگی افکار پلیدشان درآورند …
بنویس ای قلم
امروز را بهانه کن و بنویس از آنچه که همچون خنجری گلویت را می فشارد فریاد کن از این همه بازی و سیاه بازی…
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
بعضی وقت های بعضی از اتفاقات شاید کوچیک تلنگرهای خیلی بزرگی برای آدم میشند . . .
من از شنبه تا 4 شنبه هر روز 8 تا 9 صبح حرم کلاس تفسیر میرم،همیشه من کیف میذارم میرم سراغ حضور و غیاب،این 4 شنبه من به خاطر که بشین آخر کلاس درس بخونم کیف گذاشتم آخر کلاس چند دقیقه بعدکه اومدم دیدم جا تر و بچه نیست!!! کیف گمشده بود . از گمشدن کیف اصلا ناراحت نشدم، ولی ذهنم خیلی درگیرشد ؛ گم شدن کیف باعث من یکمی خودم پیدا کنم،خود واقعی . . . کی ام؟؟ تا حالا چی کار کردم؟؟ کارام درسته بوده یا غلط؟؟ وقتی به این راحتی کیف آدم یه وسیله بی ارزشی که واسه دنیا گم میشه ، آدمیزادی که اینقدر با ارزش گم نمیشه؟؟ اگر یه روزی خودمون گم بشیم چی میخوای جایگزین خودمون کنیم؟ من کیف گمشده ام میرم دوباره میخرم، اما اگر خودم میون هیاهوووی دنیا گم بشم میتونم خودم دوباره بخرم؟
مراقب باشیم توی دنیا گم نشیم . . .
منبع : شب بارونی
آرزو دارم مرا عبدالمهدي بنامند.
اي كاش آن اوايل كه زبان گشودم نزديكانم مرا به گفتن يا مهدي وا مي داشتند.
اي كاش مهد كودكم مهد آشنايي با شما بود.
اي كاش در كلاس اول نام زيباي شما سرمشق دفترم بود.
اي كاش در دوره راهنمايي مرا به خيمه شما راه نمايي مي كردند.
اي كاش در كلاس تاريخ مرا با تاريخ غيبت شما آشنا مي ساختند.
اي كاش در كلاس ديني به ما ميگفتند باب الله و ديان دين شماييد.
اي كاش در كلاس نقاشي چهره مهربان شما را نقاشي ميكرديم.
اي كاش در كلاس انشاء به جاي علم بهتر است يا ثروت
از جلب رضايت شما مينوشتيم مگر
نه اينكه بدون شما نه علم بهتر است نه ثروت.
اي كاش در كلاس زبان به ما ميگفتند شما به تمام زبانها
و لهجه ها و حتي زبانهاي موجودات آشناييد.
اي كاش در كلاس فيزيك،شيمي و رياضي ميگفتند
شما در يك لحظه ميتوانيد به تمام عوالم و كهكشان ها نظر كنيد
و از احوال همه ساكنان زمين و آسمان با خبر شويد.
حال كه شما را با ديده دل پيدا كرده ام گويي دوباره
متولد شده ام و حق دارم كه از شما بخواهم مرا رها نكنيد.
این دو بیت هم واسه من گنهکار
لب را که پر آه مي کنم ،مي بيني
عمري که تباه مي کنم ،مي بيني
مُردم ز خجالت چو شنيدم آقا
وقتي که گناه مي کنم ،مي بيني...