مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
مقام معظم رهبری در دی ماه سال ۹۰ زبان شیرین و طنزگونه این کتاب را از ویژگیهای برجسته آن دانستند و پرداختن به بخش هایی از خاطرات که معمولا نگفته می ماند را از ویژگیهای منحصر به فرد این کتاب دانستند.
روی اولین برگ اعزامم تاریخ دی ماه ۱۳۵۹ خورد.... این مطلع کتابی است که روایت نوجوان شانزده ساله ای از اهالی روستای خنجان از توابع تبریز را بیان می کند. رزمنده ای که بارها جراحات سنگینی را در همان سن متحمل می شود و با این وجود باز به جبهه می رود و به نبرد می پردازد.
[ادامه : کتابی که رهبر انقلاب پیش از خواب می خواند]
سلام خدمت همه شما دوستان عزیز و محترم.در این ساعت عزیز با قالبی بسیار زیبا با موضوع محرم درخدمتتونیم.این قالب مناسب سیستم های وبلاگ دهی بلاگفا ، میهن بلاگ ، پرشین بلاگ ، رزبلاگ ، پارسی بلاگ است.امیدوارم مورد پسند شما عزیزان قرار بگیره.
جهت شادی روح شهدا صلوات ...
قالب سایت دوست خوبمون شهدای کازرون
استغفرالله!!!
خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت،
به فریادم برس !!!
خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توكل دارم
خدایا ! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم.....
خدایا ! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ...
قسمتی از وصیت نامه شهید خرازی ....
پی نوشت : چ راز و نیاز هایی !!! چ استغفار هایی !!! وقتی شهید خرازی اینطوری از خدا طلب عفو و رحمت میکنه....
توی دعای کمیل هم که امام علی (ع) اونطوری با خدا راز و نیاز میکنه...
پس ما چ میکنیم؟کجاییم ما ؟!
دوستای خوبم سلام و روز بخیر.
خب امروز با یه قالب بسیار زیبا و متفاوت با قالب های توی اینترنت بروز میشیم.این قالب تا حدودی یکی از قالب هایی هستش که خیلی ها دنبالش میگردن و معمولا رایگانش پیدا نمیشه.یه سری از دوستان درخواستشو دادن ما هم کار کردیم.خب توضیح بیشتری نمیدم خودتون برید ببینید.
دوستان یه توضیح اضافه کنم که این قالب قسمت مطالبش بلوکش ثابته و به هیچ وقت نمیشه واسه وبلاگ بلوک متن اصلی این شکلی باشه و ادامه مطلب بزرگ بشه.پس تا حدودی میشه گفت بهتر واسه مطالب کوتاه از این قالب استفاده کنید .
یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند....
آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد».
آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».
گفتم: « رئیس شما كجا است ».
گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » .
به ادامه مطلب مراجعه نمایید ...