مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
استغفرالله!!!
خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت،
به فریادم برس !!!
خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توكل دارم
خدایا ! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم.....
خدایا ! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ...
قسمتی از وصیت نامه شهید خرازی ....
پی نوشت : چ راز و نیاز هایی !!! چ استغفار هایی !!! وقتی شهید خرازی اینطوری از خدا طلب عفو و رحمت میکنه....
توی دعای کمیل هم که امام علی (ع) اونطوری با خدا راز و نیاز میکنه...
پس ما چ میکنیم؟کجاییم ما ؟!
همه یاران رفته اند. . .
علی اکبر هم به میدان رفته است و قاسم مانده است . . .
قاسم پیش عمو جان می آید اذن میدان میخواهد عمو تاب ندارد تنها یادگار برادرش را به میدان بفرست،قاسم اصرار میکندعمو از او سوالی می پرسد قاسم عمو جان مرگ در نظر تو چگونه است؟؟ و او پاسخ می دهد " اهلا من العسل"وقاسم به میدان میرود،خود را معرفی میکند در جنگ تن به تن کسی به پایش نمیرسد عمر سعد ملعون دستور میدهد تیربارانش کنند،آری این بغض و کینه کوفیان از مدینه بوده است که پیکر تو رانیز مثل پدر تیرباران کنند و قاسم بعد از مادرش فامطه (س) دومین نفریست که جان دربدن دارد و نفس میکشد استخوانهایش را می شکنند وآهی از ته دل بلند میشود و عمو را میخواند . . .
وای که حــــــــسین (ع) چه آشناست باصدای که از سینه شکسته می آید او قبلا این صدا را در مدینه شنیده است . . .
قاسمم نوجوانی که موقع رفتن پای های نازنیت به رکاب اسب نمیرسید این حرامیان با تو چه کرده اند که پاهایت روی زمین میکشد نوجوان 13 ساله ام چه قد کـــــشیده ایی!!!
زینب (س) به بالین قاسم میرسد می بیند صورت باضرب نیزه نیلی را بازوی شکستهرا واویلاتاااااز پهلوی شکسته کربلا که کربلا نیست مدینه است . . .
*می گویند سه نفر از ائمه معصومین زنده استخوانهایشان شکسته است : 1.مادرسادات بین درب و دیوار 2. قاسم بن الحسن زیز سم اسبان 3.امام حسین (ع) که میگویند استخوان سینه به پشت می چسبد...
وکاروانی که حج را به خاطر حفظ امنیت بیت الهی نیمه رها میکند وبه سوی کوفه می آید،به سوی کوفه و کوفیان که سالهای پیش به پدرش جفا کرده حالا نوبت پسر رسیده است . . .
مناجاتی را در عرفه میخواند به سوی قربانگاه می رود نه بایک قربانی بلکه با 72 تن . . .
وحسین (ع) اعجاز خلقت الهی به سرزمین قربانگاه که میرسد می ایستد و خواهرش زینب (س)در دل آشوبی دارد،پیش برادر میاد نام سرزمین را جویا می شود باشنیدن نام کربلادلش می لرزد . . .
آری زینب (س)جان حق داری دلت بلرزد اینجا قربانگاه عزیزان دلت است.
زینب جان درکاروان شما زهرای کوچک هست،زینبم گوشواره هایش را از گوشش دربیاور،وآغوشت را پناهش ساز که اونیز مثل مادر صورتش نیلی میشود،وبدنش کبود. . .
و ای رباب کودک نازنیت را خوب سیراب شیر کن،که این لحظه هات آخرین باریست که او در آغوشت تو شیر میخورد
و ای لیلا مادر جوان بنی هاشم ای لیلا خوب بنگر به جوانت به قامت رشیدش خب نگاهش کن که این نامردان بی وفا پیمان شکن از این قامت رشید پیکری اربع اربا* رابیش برایت باقی نخواهند گذاشت.
وای زینب(س) دخت زهرا(س) صبور باش که این دشت برای تو داغ ها دارد درها . . .
میدانم که تو صبورتر از اینهایی، تو دختر زهرا(س) پهلو شکسته ایی . . . زهرایی که در اوج درد ناله سرنداد
زینب جان (س) سوالی دارم از خدمت تو در این دشت بلا چه دیدی که گفتی مارایت الا جمیلا؟؟
فــــــــــرارسیدن ایام سوگواری سالارشهیدان رو به همه عاشقان ابی عبدالله تسلیت عرض میکنم
*اربع اربا:تکه تکه شده،که تمثیل گوشت چرخ شده روهم بهش میدن.