مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
منبع : افسران
آقاجان! دردتان به جانم کاش راهی بود تا بتوان درد را تقسیم کرد، آنگاه بسیار فدایی پیدا میشد مثل شهید خراسانی علیرضا عربی آیسک، زمانی که در سال 1360 مورد سوء قصد دشمنان دین و میهن قرار گرفتید نامه نوشت که حاضر است عصب دستش را هدیه کند تا بلکه جراحت دست شما التیام یابد. اگر راهی بود جان چه ارزشی داشت برای فدا شدن! دعا میکنم همیشه سایه پر مهرت بر سرمان مستدام باشد و این امانت گرانبها را به صاحب اصلیاش امام زمان (عجالله تعالی فرجهالشریف) بسپارید و کنار ایشان به مجاهدت ادامه دهید. قربانتان گردم! زود خوب شوید که تاب رنجوریتان در ما نیست...
منبع : افسران
آرمیتا نقاشیاش را که به آقا هدیه داد هیچ، بادام زمینیهایش را که با آقا قسمت کرد، بماند؛ بعد ِ تعریف آقا از موهای بلند آرمیتا، موهایش را هم کوتاه نمیکند که به قول خودش آقا ناراحت نشود!
حالا همهی اینها هم که بماند، آرمیتا رفته منزل آقا و آقا را به قول خودش با دمپایی و بیعبا دیده و از آقا عروسک هدیه گرفته و حتی با مرغ و خروسهای خانهی ایشان هم بازی کرده و بعد ِ نیم ساعت با نارضایتی، منزل رهبر را ترک کرده و حالا هم منتظر است آقا را دعوت کند و برای آقا قورمه سبزی بپزند و…
آرمیتا در لحظهی اول ورود به منزل آقا، ایشان را با لفظ "بابا" خطاب میکند و بعدتر که مادرش خندید که آرمیتا، دیدی اشتباه آقا رو گفتی بابا؟
آرمیتا با یقین گفت که "خب بابای همهست دیگه" و آن وقت من و تو هنوز معطلیم رهبرمان را چه بنامیم...
منبع : طاووس اهل الجنة
دشـــــــــمــــــــــــن بــــــــــدانــــــــــد کـــــــــــــــه :
هـفـــت آســـمـان و اوج فــلــک را کـــه رد کـنــــد قــدش نمی رســد که رهـبـــــر مــا را رصـــد کـنـــد ...
جان خود در ره "اولاد علي" مي بازيم
همچو "مالك" به "عدوان علي" مي تازيم
اي كه گويي كه خلايق ز "ولي" خسته شدند
كوري چشم تو بر "سيد علي" مي نازيم