مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
جسورانه دل رهبر شکستند
خیال کردند که درکوفه نشستند
علی هفتاد میلیون یار دارد
هزاران مالک وعمار دارد
چه سلمان ها به دورش درطوافند
چه شمشیرها به اذنش درغلافند
فقط کافیست تابا یک اشاره
جهان کفر گردد پاره پاره
آرمیتا نقاشیاش را که به آقا هدیه داد هیچ، بادام زمینیهایش را که با آقا قسمت کرد، بماند؛ بعد ِ تعریف آقا از موهای بلند آرمیتا، موهایش را هم کوتاه نمیکند که به قول خودش آقا ناراحت نشود!
حالا همهی اینها هم که بماند، آرمیتا رفته منزل آقا و آقا را به قول خودش با دمپایی و بیعبا دیده و از آقا عروسک هدیه گرفته و حتی با مرغ و خروسهای خانهی ایشان هم بازی کرده و بعد ِ نیم ساعت با نارضایتی، منزل رهبر را ترک کرده و حالا هم منتظر است آقا را دعوت کند و برای آقا قورمه سبزی بپزند و…
آرمیتا در لحظهی اول ورود به منزل آقا، ایشان را با لفظ "بابا" خطاب میکند و بعدتر که مادرش خندید که آرمیتا، دیدی اشتباه آقا رو گفتی بابا؟
آرمیتا با یقین گفت که "خب بابای همهست دیگه" و آن وقت من و تو هنوز معطلیم رهبرمان را چه بنامیم...
منبع : طاووس اهل الجنة
دشـــــــــمــــــــــــن بــــــــــدانــــــــــد کـــــــــــــــه :
هـفـــت آســـمـان و اوج فــلــک را کـــه رد کـنــــد قــدش نمی رســد که رهـبـــــر مــا را رصـــد کـنـــد ...
آهن آب ديده را زنگ عوض نمي کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمي کند
به خيل دشمنان بگو ، به کوري دو چشمتان
مطيع امر رهبري ، رنگ عوض نمي کند
جان خود در ره "اولاد علي" مي بازيم
همچو "مالك" به "عدوان علي" مي تازيم
اي كه گويي كه خلايق ز "ولي" خسته شدند
كوري چشم تو بر "سيد علي" مي نازيم