مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
بانو! . . . حجابت ،
و ناگهان چقدر زود دیر میشود زندگی دنیا...
و چقدر آسان می گذرد سختی هایش ، درد هایش ، مهربانی هایش ، فصل هایش...
زمستان ، بهار ، تابستان ،پاییز ، زمستان و بلاخره بهار...
بهار زندگی بعضی از انسان ها زیباست و سپید و بهار بعضی دیگر سیاه و دلگیر.
بهار آن هایی که چادر سیاه زندگی را با تمام رنج ها و سختی هایش تحمل کردند سپید می شود و دسته ای دیگر که لباس سپید عروس زمستان را پوشیدند و زرق و برق هایش گولشان زد سیاه. سیاهی به رنگ کدر...
زندگی کن! و اگر از درون به چادر سیاه زنگی بنگری و ظاهرش را نبینی ، آن وقت است که سپید ای میشود جلوه گر...
آری! اول بایست درون را سپید دید،
تو موی میبینی و من پیچش مو، این را دلم می گوید که خاستگاه خداوند است.
تنها با احساس حضور خداست که میشود حیا داشت...
خواهرم که به شکوفایی عالم جانت رو کرده ای!نیک بدان که رشد تو جز در تسلیم حق نباشد و عمران و آبادی جانت جز به تخریب لانه های هوس شکل نگیرد. پس اسرار زیبایی های سر و سینه ات را به مقنعه ای سپار که آن ها را از نامحرم بپوشاند و از روسری های نازک وکوتاه بپرهیز که اسرار تو را بر نامحرم افشا کنند. خدایت توفیق دهد.
[ ادامه مطلب = متن کامل خواهرم....!!!! ]