مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی...
السلام علیک یا اباصالح المهدی یابن رسول الله...
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
تعجیل کن به خاطر ما ناشکیب ها
چشم جهان به چشمه ی دستان سبز توست
جاری شو از ورای فراز و نشیب ها *******
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من ...
اَللّهُمَّ عَجِّل لُوَلیِّک الفَرَج...
ای آینه جمال هستی ای نقطه اتصال هستی / با آنکه تو آخرین امامی در زمره اولین به نامی / با قدرت و یاری خداوند عالم بوجود توست پابند / هم آدم و هم کلیم و عیسی داوود و خلیل و خضر هر جا / دارند بتو سر ارادت هنگام ظهور در رکابت / ای جان جهان آفرینش ما را زحضور توست خواهش / اکنون که گرفته شر همه خاک با دست ستمگران سفاک / شمشیر برآر از نیامت زن سکه سلطنت به نامت / مردم همگی در انتظارند جان بر کف دست، بی قرارند / خواهند که در رکابت ای جان این جان به رهت کنند قربان / تاخیر اگر کنی در این کار کار همه خلق می شود زار / بی تو همه چیز می شود"لا" با تو همه چیز خوب و والا / کن پای تو در رکاب مهدی ما متنظر جواب مهدی
"اللهم عجل لولیک الفرج"
بسم رب الحسین
آجرک الله یا صاحب الزمان
منتظران قطب عالم امکان حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا فدا به گوش باشند که:
*حسین(ع) را منتظرانش کشتند*
آموزه های عاشورا را یادبگیریم
موعودا! ديرهنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم .
باغ آرزوها به شوق بهارروي تو خزانها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي نگارد;
نرگسها داغ هجر تو بر سينه دارند;
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند;
اي دست دست کردگار!
معراج نشيني بگذار از پرده غيبت به درآي و رخسار محمدي بنما;
که خيل منتظران در فرودست وعيدهاي دنيايي ، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند. اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين ، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم ; هر صبح و مسا، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهر تو را در ديده نقش مي زنيم.
اي اميد بي پناهان ، بيا ... بيا . از ثري تا به ثريا، دلهاي بي قراران ، شيداي يک نگاهت .
از سوي تا ماسوي جانهاي بي پناهان ، نثار قدمهايت .
بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان