مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
دعا پشت دعا برای آمدنت،
گناه پشت گناه برای نیامدنت،
دل در گیر میان این دو انتخاب
کدام آخر؟
آمدنت یا نیامدنت؟
طرح ترک میلیونها گناه
جهت تعجیل در ظهور حضرت،
سهم ما تفکر در خود
و ترک یک گناه
موعودا! ديرهنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم .
باغ آرزوها به شوق بهارروي تو خزانها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي نگارد;
نرگسها داغ هجر تو بر سينه دارند;
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند;
اي دست دست کردگار!
معراج نشيني بگذار از پرده غيبت به درآي و رخسار محمدي بنما;
که خيل منتظران در فرودست وعيدهاي دنيايي ، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند. اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين ، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم ; هر صبح و مسا، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهر تو را در ديده نقش مي زنيم.
اي اميد بي پناهان ، بيا ... بيا . از ثري تا به ثريا، دلهاي بي قراران ، شيداي يک نگاهت .
از سوي تا ماسوي جانهاي بي پناهان ، نثار قدمهايت .
بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان
نمیدانم چرا وقتی به او می اندیشم در خیالات گم میشوم؛ در حالی كه او چراغ اندیشه هاست، فروغ دیده ها، خورشید هدایت و عشق است.
یا چرا وقتی میخواهم از او بگویم نمیتوانم، احساس میكنم قادر به حرف زدن نیستم یا هر وقت میخواهم از او بنویسم احساس میكنم كه اصلاً سواد نوشتن ندارم.
شاید من لیاقت نوشتن و حرف زدن از او را ندارم.
شاید آن قدر در گناهان غرق گشتهام كه مولایم نمیخواهد حتی نام مباركش بر لبانم جاری شود.
آری او عاشق واقعی میخواهد و ما تنها از عشق او دم میزنیم و در عمل خلافش را ثابت میكنیم. هر روز با اعمال ناشایستمان دل نازنینش را میشكنیم و او را رنجیده خاطر میسازیم.
خدایا ! همان طور كه عشق مولایمان را در دلمان نهادی، راه خشنودی او را هم به ما نشان ده.
ای شهید چرا بست نشستــــه ای؟؟؟
چرا سر در گریبانی؟؟؟
فدای این حیای تو ای شهیـــــــــد
چه عارفانه خدایی شدید ...و چه جاهلانه باختیم...
بابی انت . وامی...
اللهم عجل لولیک الفرج
یا قائم آل محمد (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بیا ...
آرزو دارم مرا عبدالمهدي بنامند.
اي كاش آن اوايل كه زبان گشودم نزديكانم مرا به گفتن يا مهدي وا مي داشتند.
اي كاش مهد كودكم مهد آشنايي با شما بود.
اي كاش در كلاس اول نام زيباي شما سرمشق دفترم بود.
اي كاش در دوره راهنمايي مرا به خيمه شما راه نمايي مي كردند.
اي كاش در كلاس تاريخ مرا با تاريخ غيبت شما آشنا مي ساختند.
اي كاش در كلاس ديني به ما ميگفتند باب الله و ديان دين شماييد.
اي كاش در كلاس نقاشي چهره مهربان شما را نقاشي ميكرديم.
اي كاش در كلاس انشاء به جاي علم بهتر است يا ثروت
از جلب رضايت شما مينوشتيم مگر
نه اينكه بدون شما نه علم بهتر است نه ثروت.
اي كاش در كلاس زبان به ما ميگفتند شما به تمام زبانها
و لهجه ها و حتي زبانهاي موجودات آشناييد.
اي كاش در كلاس فيزيك،شيمي و رياضي ميگفتند
شما در يك لحظه ميتوانيد به تمام عوالم و كهكشان ها نظر كنيد
و از احوال همه ساكنان زمين و آسمان با خبر شويد.
حال كه شما را با ديده دل پيدا كرده ام گويي دوباره
متولد شده ام و حق دارم كه از شما بخواهم مرا رها نكنيد.
این دو بیت هم واسه من گنهکار
لب را که پر آه مي کنم ،مي بيني
عمري که تباه مي کنم ،مي بيني
مُردم ز خجالت چو شنيدم آقا
وقتي که گناه مي کنم ،مي بيني...