مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
امــــــــان از چشــــــــــم انتظــــــــــاری ...
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
یک مادر گریان که به دختر می گفت:
بابای تو زنده است ، هرچند که نیست...
عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود!
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گل…. نه… گلیگم… دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
“بیست و هشت ” بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصلهای سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیهای
رؤیای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آیینه، شمعدان
آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود
عاقد دوباره گفت: وکیلم؟… دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت: با اجازه بابا… بله… بله
مردی که غیر آینهای شعله ور نبود!
سرلشکر خلبان، «سیدعلی اقبالی دوگاهه» قهرمان شهیدی بود که افسران نیروی هوایی ارتش ایران نام او را بعنوان جوانترین استاد خلبانی ارتش میشناسند؛ همان مردی که پس از دستگیری به دستور صدام بدنش دو نیمه شد و نیمی از پیکرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
این جنگجوی شجاع و دلیر، بیشتر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی او باعث شده بود که صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد؛ بخاطر همین هم بود که صدام به خون این شهید تشنه بود . از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
سید علی اقبالی دوگاهه پس از بمباران پادگان «العقره» در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع ترین و بیرحمانه ترین وضع به شهادت رسید به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
درود بر شرافت و غیرت این شهید بزرگوار. یادش گرامی و روحش شاد
همیشه دوستت دارم ای شهید