ثامن تم

حرکت به بالا
حرکت به پایین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
شب های قدر تسلیت

medad.io medad.io

پرداخت آسان و سریع

مبلغ-تومان:
نام شما :
ايميل :
موبایل :
توضیحات :

موزیک پلیر وبلاگ ها

موزیک پلیر مناسبتی باقابلیت تغییرآهنگ مناسبت ها،پلیری مناسب برای وبلاگ ها
موزیک پلیر مناسبتی ثامن تم

دریافت کد موزیک پلیر برای وبلاگ

یالَیتَنا کُنّا مَعَکُم

این روزها همه دارند به سوی تو پیاده می آیند ؛ فقط منه بی سر و پا ماندم و این شهر غریب و دلی غمگین ...

مربوط به دسته : عمومی / دیگر مطالب
7
امتیاز مثبت به مطلب
6
امتیاز منفی به مطلب
1
8 نفر
ثامن تم : دلنوشته برای امام رضا (ع)
بازهم آمده ام
ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
باز هم آمده ام…
تا که بر سر در این ایوانت
چو کبوتر باشم
بازهم آمده ام..اما…
کوله بارم پر از سنگ گنه
درد را در پس چشمم دیدی
وصله درد ز قلب و دل من برچیدی
تو مرا راه بدادی حرمت
حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)
چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
این که منت کنیم حرفی نیست
چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست
پس تو دستم را گیر
در پس معرکه هستم درگیر
هستیَم نام تو است
مستیَم از می و پیمان تو است
من گنه کردم ولی کن…
باز هم آمده ام…

مربوط به دسته : دلنوشت
2
امتیاز مثبت به مطلب
0
امتیاز منفی به مطلب
2
4 نفر
(بسم الله الرحمن الرحیم)
ثامن تم:سلام مولای مهربان من ...

سلام مولای مهربان من ...
جانم به قربانت آقاجان...
اینجا سخن از رجعتِ آسمانی توست و روزگار ظهورت ..
کاش این رویاهای شیرینِ زمین :
مانند صبحِ صادقی از راه برسد و چشم من به جمالِ دلربایت روشن شود ..
خبر از ظهور است و آمدنت و حُکمرانی ات ؛
چقدر لذت بخش که فرداهای زمین برای
توست و به نامِ تو مولای من ..

 

به ادامه مطلب مراجعه نمایید...

مربوط به دسته : دلنوشت
2
امتیاز مثبت به مطلب
2
امتیاز منفی به مطلب
0
2 نفر

بعضی وقت های بعضی از اتفاقات شاید کوچیک تلنگرهای خیلی بزرگی برای آدم میشند . . .

من از شنبه تا 4 شنبه هر روز 8 تا 9 صبح حرم کلاس تفسیر میرم،همیشه من کیف میذارم میرم سراغ حضور و غیاب،این 4 شنبه من به خاطر که بشین آخر کلاس درس بخونم کیف گذاشتم آخر کلاس چند دقیقه بعدکه اومدم دیدم جا تر و بچه نیست!!! کیف گمشده بود . از گمشدن کیف اصلا ناراحت نشدم، ولی ذهنم خیلی درگیرشد ؛ گم شدن کیف باعث من یکمی خودم پیدا کنم،خود واقعی . . . کی ام؟؟ تا حالا چی کار کردم؟؟ کارام درسته بوده یا غلط؟؟ وقتی به این راحتی کیف آدم یه وسیله بی ارزشی که واسه دنیا گم میشه ، آدمیزادی که اینقدر با ارزش گم نمیشه؟؟ اگر یه روزی خودمون گم بشیم چی میخوای جایگزین خودمون کنیم؟ من کیف گمشده ام میرم دوباره میخرم، اما اگر خودم میون هیاهوووی دنیا گم بشم میتونم خودم دوباره بخرم؟

مراقب باشیم توی دنیا گم نشیم . . .


منبع : شب بارونی


لینک در افسران

مربوط به دسته : دلنوشت
0
امتیاز مثبت به مطلب
0
امتیاز منفی به مطلب
0
0 نفر