مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
یک مادر گریان که به دختر می گفت:
بابای تو زنده است ، هرچند که نیست...
عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود!
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گل…. نه… گلیگم… دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
“بیست و هشت ” بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصلهای سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیهای
رؤیای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آیینه، شمعدان
آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود
عاقد دوباره گفت: وکیلم؟… دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت: با اجازه بابا… بله… بله
مردی که غیر آینهای شعله ور نبود!
وبلاگ "ما همه رهسپاریم" نوشت:
نهضت عاشورا برای احیای ارزشهای دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یـافـت و امـام حـسـیـن (علیه السلام) و زیـنـب کـبـری و دودمـان رسـالت، چـه بـا سـخـنـانـشـان، چـه با نحوه عـمـل خـویـش، یـادآور ایـن گـوهـر نـاب گـشتند. برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین (علیه السلام) الگـوی حـجـاب و عـفـاف هستند. ایـنـان در عـین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حسّاس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
[ ادامه = متن کامل : حجاب و کربلا .... ]
از او فرار نکنید ، موجودی بیگانه یا غریبه نیست اوهم از ماست فرقش در بی پولی است
از او فرار نکنید، نترسید او باشما کاری ندارد!!!
از کنارش که رد میشوید لازم نیست لباستان را جمع کنید ، کمی دست در جیب آن لباس باکلاس کنید راه دوری نمی رود!!!
به او چپ چپ نگاه نکنید فقر و درماندگی او را این گونه کرده است و گرنه اوهوم دختری ناز و مهربان است.
ماه رمضان را دوست دارم چون کمی با درد این دخترک گل فروش و امسال او آشنا میشوم کمی مزه گرسنگی را می چشم ، ماه رمضان ماه بندگی خدا چه ماه زیبایی است
غنی و فقیر باهم یکسان میشوند!!
وای دخترم چه لبخند شیرینی بر لب داری!!
چه نگاه نافذی !!!
دخترک کوچکم چقدر غریبی در این شهر بزرگ و درندش ، آن شب که مستند آرمیتا را از تی وی نشان داد همه گریستند و بغض کردند ، آرمیتای کوچک از دار دنیا پدرش را
از دست داده بود ولی بابا خامنه ای او را تنها نگذاشته بود ، ولی تو بگو ببینم در این دار دنیا چه داری؟؟؟ از دست داده هایت را نگو که میدانم زیاد اند!!!
آن شب آرمیتا مثل فرشته های کوچلو شده بود و در آن لباس قرمز خال دار چرخ میزد!!
اما تو رو کمتر کسانی می بینند ، کمتر کسانی دختر بودن و لطافت و نرمیت را درک میکنند و چقدر سخت است . . .
خدای ممنون بخاطر مهمانی که به پا میکنی تا همگان مزه گرسنگی و تشنگی را برای ساعاتی نه چندان زیاد بچشند