اینها را می نویسم برای توئی که هیچ وقت فرصت نشد در خیابان دو کلمه با هم حرف بزنیم تا حرفهای دلم را به تو بگویم
آنقدر جسمت را برایم برهنه کردی
که یادم رفت روح عریانت چه شکلی بود!
آنقدر سعی کردی برجستگی های بدنت را نشانم بدهی
که وقت نشد یادت بیاورم که می توانی چه شخصیت برجسته ای باشی !
بیا و تمامش کن ، خودت را به یاد بیاور
اگر ممانعت نکنیفرشته های مهربان با دستهای لطیفشان
این لباس های کثیف دنیا را از تن روحت در می آورند ...
آنجاست که لطافت عشق را لمس می کنی
آنجاست که می فهمی خدا مهربان تر از آن است که قصد اذیت کردن مارا داشته باشد !
لذت لمس لطافت ایمان را از دلت دریغ نکن ...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر پهلویشان درد دین نداشته باشد…
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر عدو را با سیاهی چادرشان به خاک سیاه نکشانند…
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر سیاهی چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند…
چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!
اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته ای نباشند…
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر فکرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمی نباشد…
هر طور كه هستي باش، هر طور كه مي خواهي باش، فقط بدان كه مادر پهلو شكسته مان ، بخاطر چه پلكي سوخته و قدي خميده داشت!!
چه روزگاري; از اون سال ها فقط 26 الي 27 سال گذشته
چقد پيشرفت كرديم در زمينه عكاسي چه عكس هايي با چه ژست هايي
مي تونيم عكس بگيريم
اصلا صحبت از حجاب و حيا نيست ها صحبت از يكي شدن با انسانه مي دوني چرا؟
چون دموده شده ،حيا سيخي چنده ؟
هي يادش بخير قديما توي خيابونا كه راه ميرفتي نياز نبود سرتو بندازي پايين كه با سر بري توي تابلو اسم كوچه و تابلوي مغازه ها
اونايي كه الان خيلي با كلاس اندشن به قول خودشون همشون يك سگ دارن
اما اون بچه يا مادر يا شوهر يا زنشون كجاي دلشون هست روزي چقد رو با سگ وقت مي گذرونن و چقد با آدمهايي كه با هم قديما نسبتي داشتن؟؟؟؟؟؟
آخه چي بگم ، هر چي كه بگي كم گفتي
اما خداييش: قديما كه تا چند سال پيش كه اگه يادتون باشه نفت استفاده مي كرديم
بعد اونايي كه يكم كلاس داشتن
اين بشكه هاي نفت رو كه توي انبار نگه مي داشتن زير بشكشون يه پالت يا يه چيزي مي زاشتن تا از زمين فاصله بگيره بعد يه چيزي به عنوان سر پوش روي بشكه نفت مي زاشتن ، يعني اين خانم هاي مثلا محترم و باكلاس و جنتلمن قد يه بشكه نميشن كه يكم خودشون رو بپوشنن
يعني بدنت ، خانم محرتم قد يه بشكه نفت كه همش پولش بتركه 50 هزار تومن ميشه نمي ارزه
ديوار هاي خونمون و خيلي از ديوار ها رو كه ديديم تا يه مقدارش سنگ كردن كه از پايين پا مي خوره كثيف نشه
يعني خانم محترم ، وقتي يقه لباس رو باز ميكني تا فلان جا كه چشم هر كس و ناكسي چشمش به بدنت بخوره
اي كاش يه روز روي زمين فقط يه روز ، همه چه اونطوري باشه كه خدا گفته
اون خودت بشين فكر كن چي ميشه
هيچ بدي وجود نخواهد داشت واي خداي من چه شود اون روز