Deprecated: Methods with the same name as their class will not be constructors in a future version of PHP; DLE_Comments has a deprecated constructor in /home/biaskin1/domains/samentheme.ir/public_html/engine/classes/comments.class.php on line 16 دختر 4 ساله‌اي كه مي‌خواست نارنگي‌اش را به رهبر بدهد... » ثامن تم

ثامن تم

حرکت به بالا
حرکت به پایین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
شب های قدر تسلیت

medad.io medad.io

پرداخت آسان و سریع

مبلغ-تومان:
نام شما :
ايميل :
موبایل :
توضیحات :

موزیک پلیر وبلاگ ها

موزیک پلیر مناسبتی باقابلیت تغییرآهنگ مناسبت ها،پلیری مناسب برای وبلاگ ها
موزیک پلیر مناسبتی ثامن تم

دریافت کد موزیک پلیر برای وبلاگ

دختر 4 ساله‌اي كه مي‌خواست نارنگي‌اش را به رهبر بدهد...

ثامن تم:دختر 4 ساله‌اي كه مي‌خواست نارنگي‌اش را به رهبر بدهد...

از وقتي كه «سبا» كوچولوي ما، زبان باز كرد، وقتي تصوير امام خامنه‌اي را در تلويزيون و يا روي ديوار مي‌ديد، فرياد مي‌زد: «آقا، آقا...». سال گذشته يكي دو بار توفيق شد كه در مراسم شب‌هاي محرم به حسينيه امام خميني(ره) بروم، وقتي مي‌آمدم به او مي‌گفتم «رفتم خونه آقا» او مي‌گفت «عمه! آقا چي مي‌گفت..، نگفت سبا چي‌كار مي كنه؟».

خيلي دوست داشت با من بياد، چون پارسال نتونستم اين دختركوچولوي 3 ساله را با خودم به بيت ببرم، به خودم قول دادم كه امسال يك شب باهم بريم بيت.

شب سخنراني حاج آقا پناهيان قسمت شد كه من و سبا حركت كنيم به سمت بيت؛ چفيه‌اي كه از بيت به دستم رسيده بود، روسري سبا بود و مادرش سربند يازهرا(س) را هم روي پيشاني‌اش بسته بود، سبا با رضا، داداش 15 ماهه‌‌اش خداحافظي كرد و به راه افتاديم.

ساعت 4 و نيم بعد از ظهر نزديك ايستگاه مترو علي‌آباد رسيديم، هوا باراني بود و دست‌هاي سبا  داشت، سرد مي‌شد؛ در پله‌هاي برقي يك سربازوظيفه دوتا نارنگي از جيبش درآورد و به سبا  داد. سبا هم گرفت و گفت: «عمه، شهيد به من نارنگي داد» سبا  به سربازها مي‌گويد «شهيد».

نارنگي‌ها در جيب لباس گرم سبا  جا گرفت؛ سبا  كه بعد از ظهر را هم نخوابيده بود، توي مترو خوابش برد، بعد از عوض كردن خط و رفتن به سمت خط چهار راه وليعصر(عج) از خواب بيدار شد؛ براي خواندن نماز مغرب به ايستگاه مترو رفتيم، سبا  هم ايستاد و نماز خواند و بعد از نماز يكي از نارنگي‌ها را از جيبش درآورد و گفت: «عمه! بيا يكي از نارنگي‌ها را باهم بخوريم، يكي ديگه رو هم ببريم براي آقا..».

يكي از نارنگي‌ها را خورديم، از مترو چهار راه وليعصر(عج) به سمت بيت رفتيم، كوچه حسينيه خيلي شلوغ بود؛ سبا مي‌گفت: «اينها هم مي‌خوان برن خونه آقا؟!» گفتم :«بله». از محل برگزاري مراسم به سمت بالا كه مي‌رفتيم، ما را به طبقه سوم راهنمايي كردند، در طول مسير سبا  مي‌گفت: «خونه آقا چرا اين طوريه؟ اين همه مهمون چه طوري مي‌خوان جا بشن؟ خونه آقا مبل داره؟..»

به محل مورد نظر رسيديم، سخنراني حاج آقا پناهيان شروع شده بود و سبا  همچنان چشم مي‌گردوند تا  آقا را ببيند؛ اين دختر كوچولو در صفحه نمايش حسينيه امام خميني(ره) تصوير امام خامنه‌اي را كه مي‌ديد، فرياد مي‌زد: «آقا...» خانم‌ها هم به صداي او برمي‌گشتند نگاه مي‌كردند.

بهانه‌گيري‌هايش شروع شد كه منو ببر پيش آقا و مي‌خوام از نزديك ببينم و نارنگي رو بدم...

بعد از بهانه‌گيري‌ها خوابش برد، من هم نارنگي ‌را از جيب لباسش برداشتم كه اگر از خواب بيدار شد، دوباره بهانه نگيرد؛ آخرهاي برنامه و بعد از مداحي سعيد حداديان، سبا از خواب بيدار شد، دوباره سؤال‌هايش شروع شد، وقتي كه ظرف شام را ديد با چشم‌هاي خواب‌آلود و تبسمي كه روي لب‌هايش بود، پرسيد: «اينو آقا داده براي من؟...».

كم كم جمع كرديم كه به سمت خانه برگرديم، شب باراني و پياده از بيت تا مترو با سباي شيطون، صفايي داشت. داشتيم به نزديك منزل مي‌رسيديم كه سبا  دستش را داخل جيبش كرد و با هيجان گفت: «عمه! نارنگي توي جيبم نيست، شايد افتاده باشه خونه آقا. آخ جون آقا ميره و نارنگي رو برمي‌داره...».

 

منبع:حرف تو

مربوط به دسته : عمومی / دیگر مطالب
1
امتیاز مثبت به مطلب
1
امتیاز منفی به مطلب
0
1 نفر


نویسنده : قرارگاه سایبری | تاریخ : 18/09/1391 - 12:29 | نقل قول |

 

با سلام
لینک شما اضافه گردید جهت مشاهده لینک به صفحه تبادل لینک اتوماتیک در وب سایت ما مراجعه نمایید.

http://basijebnesina.ir

موفق باشید



نویسنده : عمار رهبر | تاریخ : 18/09/1391 - 14:43 | نقل قول |

سلام

خیلی خیلی زیبا بود

این مطلب در سایت با افسران با لینک به ثامن تم درج گردید

http://www.afsaran.ir/link/155245



نویسنده : alifact | تاریخ : 18/09/1391 - 16:27 | نقل قول |

عمار رهبر,

سلام علی اکبر جان.ممنونم



--------------------
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...

نویسنده : گنجینه عکس ارزش | تاریخ : 20/09/1391 - 06:55 | نقل قول |

سلام دوست عزیز ما یه سایت با عنوان گنجینه عکس ارزشی راه انداختیم

جهت انتشار تصاویر با کیفیت اارزشی و مذهبی و نیاز به کمک شما داریم

اگر امکانش هست ما روهم لینک کنید و یا مطلبی جهت معرفی سایت ما منتشر کنید بسیاز سپاس گذاز خواهیم بود

 

www.antidajjal.ir

 

یاعلی



نویسنده : جوان عاشق | تاریخ : 21/09/1391 - 16:43 | نقل قول |

سلام.طبق نظری که گذاشته بودید ما هر 12 پایگاه رو لینک کردیم.ممنون میشم اگه تو وب 12گانه و وب خودتون به اسم

˙·٠●❤...جوان عاشق...❤●٠·˙

لینکمون کنید.اینم آدرس:

http://javane-ashegh.blogfa.com/

اینم کد بنر lما هم تو پروفایلمون هست..اگه میشه تو وبتون قرار بدید و کد بنرتون رو هم بدید تا تو وب قرار بدیم.ممنون



 

 



نویسنده : شهدارایادکنید | تاریخ : 24/09/1391 - 05:20 | نقل قول |

با سلام ما هر 12 وبلاگ ارزشی تبادل لینک 12 گانه را  لینک کردیم لوگو رو هم قرار  دادیم منتظریم تا ما را لینک کنید التماس دعا به ما هم سری بزنید آدرس وبلاگhttp:/shahedeasemany2.blogfa.com



نویسنده : طلعت آدینه | تاریخ : 26/09/1391 - 19:44 | نقل قول |

سلام.چطوری؟ 
خیلی خیلی مطلبت جالب و بامزه بود.
ما لینکت کردیم.
اگه افتخار میدی ما رو هم لینک بفرما
جوجه رنجر ولایی 



نویسنده : دختر جوان | تاریخ : 20/12/1391 - 23:12 | نقل قول |

خیلی قشنگ بود -ممنون

من هم مثل سبا عاشق اقام.به حرفهای بعضی از مردم هم توجه نمیکنم!




ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی شود