Deprecated: Methods with the same name as their class will not be constructors in a future version of PHP; DLE_Comments has a deprecated constructor in /home/biaskin1/domains/samentheme.ir/public_html/engine/classes/comments.class.php on line 16
مبلغ-تومان: | |
نام شما : | |
ايميل : | |
موبایل : | |
توضیحات : | |
امروز صبح تلویزیون روشن بود و در شبکه سه برنامه ی ماه عسل را نشان میداد. همین طور که خیره به تلویزیون نگاه می کردم نوبت به مرور برنامه ی گذشته ی ماه عسل رسید. برنامه ای مربوط به زندانی ها. .خبر ازادی پدری را به فرزند 8 ساله اش دادند در آن برنامه برگه ی آزادی پدرش را به دستش دادند و گفتند که پدر میاید که پدر آزاد شد.آنقدر ذوق کرده بود که گریه می کرد اشک شوق گونه هایش را نوازش می داد.
وقتی که از او پرسیدند با دیدن پدرش به او چه می گوید؟ بازبان کودکانه گفت : می گم 7 ماهه که ندیدمت.
یک آن دلم شکست نا خود آگاه اشک از چشمانش جاری شد با خود گفتم چه قدر ما به هم نزدیکیم, چه قدر به هم شبیهیم. پدر او در زندان بود پدر من هم؛ او هم چند وقتی پدرش را ندیده بود من هم. راستش را بخواهید به حالش غبطه خوردم حسودیم شد.
پدر او به خاطر گناهی غیر عمد در زندان اسیر بود اما پدر من به خاطر گناه فرزندش در زندان اسیر است. زندان پدر او زندان معمولی است اما زندان پدر من زندان غیبت است زندان غربت. او تنها 7 ماه پدرش را ندیده بود اما من به اندازه ی سالهای عمرم ندیدمش. او کوچک بود و مشکلش پول کاری از دستش بر نمی آمد اما من......
نمی دانم چرا من کاری نمی کنم؟ چرا دلم برایش تنگ نشده؟
خدایا عید فطر هم رسید عید فطری که در روز جمعه است . خدواندا می شود برگه ی آزادی پدر من را هم بدهید؟ می شود اجازه ی ظهور را صادر کنید آخر من 21 سال است که پدرم را ندیده ام دلم تنگ شده برایش.
اللهم عجل لولیک الفرج